بطور مثال آثار بالا متعلق به اسماعیل جلایر و ملک محمد قزوینی است یعنی در دوره سلطنت ناصرالدین شاه و اسماعیل جلایر از نقاشان ممتاز زمان خود به شمار می آمد و محمد ملک قزوینی متولد 1205 خورشید است و خطاطان بیشماری دیگر که در تزئین و اعتلای در خوشنویسی که هر یک متناسب با سلیقه خود در خوشنویسی به ابداعاتی پرداخته اند تا نقاشی خط شکل گرفته است .
تزئین در خط سابقهای طولانی دارد و انواع خطوط برای تزیین بناها، ظروف، سفالینهها و… به کار رفته که معروفترین آن خط کوفی تزیینی و بنایی است و میتوان شروع نقاشی خط را در تزئین خوشنویسی یافت و تصویر مشخصی بواسطه اصول خوشنویسی و قرینه نویسی های موجود در خوشنویسی باعث خلق آثاری مانند نقاشیخط میشد و گاهی تجربیاتی در چندهه گذشته یک هنرمند مانند نگارگری و تذهیب و گل و مرغ و نقاشی با خط تلفیق میشد . خطوط تزئینی انواع متنوعی دارد که مهمترین آن، خطوط مُشکّل، طغرا، معما، مثنی، گلزار، ناخنی و خط ثلث و نستعلیق و …. است که این سبک خطوط به هیچ وجه در تفنن و تفریح نمیتوان رسم کرد و تجربه هنرمند در اجرای آن نقشی بسیار بزرگ و حیاتی داشته و دارد که در تصویر های زیر نمونه ای از آن را مشاهده میفرمایید .
هنرمندان معاصر بدلیل اینکه اکثر آنها بعنوان شغل دوم و چندم و یا تفنن و تفریح به هنر میپردازند این سوابق و تجارب خوشنویسی جای خود را به یک کپی برداری ساده از اینترنت و تایپوگرافی های بدون اصول خوشنویسی و یا استفاده از خطوط کاملا عاری از اصول خوشنویسی و خطوط من در آوردی داده است که حتی گاهی آثار خوشنویسی را در نقاشیخط فقط با قلمو نقاشی انجام میدهند و آن را گونه ای کاملا متفاوت از هنر خوشنویسی معرفی میکنند تا کسی متوجه زمان گذشته او یا زمانی که برای خلق آثار نقاشی خط کرده است نشود .
استفاده تفننی و تفرحی از هنر همواره باعث شده است که نو آوری در نقاشی خط اصول و ریشه هایی که گذشتگان و اساتید بزرگ هنر معاصر در حوزه خوشنویسی داشته اند کمرنگ تر شود و جای خود را به اصولی بسیار سطحی و خارج از چهار چوب هایحزفه ای و اخلاقی مانند تایپوگرافی و کپی رایت بدهد و همچنین رشد و تکامل هنر مانند دیگر رشته های تحصیلی نباشد. چنانکه هر شخصی که ساعاتی چند قلم بر دست گرفته است و چیزی را نقاشی کرده است با سبک خوشنویسی کاملا خارج از چهار چوب های اصول و قواعد آن را اجرا و حتی تدریس کند . به همین دلیل درک و دریافت ماجراهای به ظاهر مستور و مبهم و نامرئی اما در باطن توفانی و تپنده و خلاقه خوشنویسی چنان ساده نمایان شده است که کمتر کسی را میتوان یافت که در خود جسارت خلق آثار نقاشی خط را نداشته باشد و این موضوع هزاران هزار بفت و فضاسازیهای هنری که در خوشنویسی وجود داشته است را بطور کل از دنیای هنر کنار زده و از بین برده است .
همواره به دلیل اینکه هنرمندان این رشته بعنوان شغل دوم و سوم به اینکار میپردازند و با وجود دغدغه های مادی و شغلی بسیار – زمان کافی برای اجرای سالم یا تمارین خوشنویسی های اصیل و تذهیب و نگارگری را نداشته اند و خوشنویسی اصیل را یکنواخت یا موضوعی قدیمی معرفی کرده اند تا بواسطه استفاده از سبک های ابستراکت و انتزاعی و مدرن یا اجرای خوشنویسی با قلمو نقاشی زمان خلق یک اثر را بسیار پایین بیاورند و بجای ابداعات جدید فقط سعی در ساختن یک فضا یا شکل بر روی بوم نقاشی بوده اند . علاوه بر این خوشنویسی اصیل ایرانی در قرن سیزدهم هم شکل دیگری به خود گرفت و به تدریج شیوه کتابت نویسی در خوشنویسی که مهمترین وجه مقرر و اسباب اتصال خوشنویسی بود جای خود را به سیاه مشق های خوشنویسی داد و خواندن و قرائت یک متن خوشنویسی دیگر اهمیتی نداشت و در زندگی هنر معاصر امروز در نقاشی خط نیز بدلیل کم بودن وقت هنرمندان معاصر الزامات خوشنویسی برای خلق یک اثر نقاشیخط حذف شد . حذف این الزامات و اصول و ریشه های خوشنویسی که اساتید بزرگ با تلاش و دقت و تحقیق بسیار به آن رسیده بودند به تدریج هنر اصیل و شناخته شده ای را تبدیل به اشکالی که فقط شبیه به یک کلمه هستند کرده است و این حذف اصول و ریشه های خوشنویسی و پوسیده و قدمی خواندن ان تقریبا برای همیشه این زیبایی های اصیل را از ذهن مخاطب پاک کرد و بجای آن مادیاتی نچندان زیاد برای هنرمندان معاصری که مشاغلی غیر هنری داشته اند و خود را به دروغ هنرمند معرفی کرده بودند داشته و دارد . اینچنین تمام تحولات فرهنگی ـ هنری و سیاسی ـ اجتماعی که در دوره صفویه – قاجار و پهلوی در خصوص هنر انجام شده بود از بین رفت .
به تدریج هنرمندانی نقاش که به هیچ عنوان با اصول خوشنویسی آشنا نبودند و حتی با نقاشی کردن آن نیز مشکل داشتند – بدون وقت گذاشتن برای نگارگری – تذهیب و خوشنویسی از هنر نقاشی روی به هنر نقاشیخط آوردند و خطوط بسیار بیسوادی و خارج از چهارچوبهای اصیل را به نام خوشنویسی و نقاشیخط وارد بازار و حراج های هنری در حوزه نقاشیخط کردند و متاسفانه اسم و رسم قابل توجهی هم پیدا کردند بطوری که گاهی آثار ایشان به مبالغ بیشتر از صد هزار دلار هم در حراجی ها فروش رفته است . متاسفانه در رشته تحصیلی هنر نقاشی – موضوعاتی که دیده میشود فقط جنبه سلیقه ای دارد و بیشتر هدف هنرمند القای حس خود یا ساخت یک بافت یا فضا بر روی بوم نقاشی است و توهماتی که فقط در ذهن اوست بجای اشعار و جملاتی پرمعنا که میتواند در آثار نقاشیخط باشد تعریف و معرفی میشود و هیچگاه مانند ساخت یک قطعه مهندسی یا عمرانی کارشناسانه یا شامل متریال های دقیق و اصولی نیست و تعداد بسیار اندکی را میتوان یافت که بجای مشغله های دیگر به مفهوم واقعی خلق یک اثر هنری اهمیت قائل باشند تا کپی برداری از وقت و زمان هنرمندان واقعی که گاها یکهفته تمام فقط برای معنای یک اثر وقت صرف میکنند.
نویسنده : مهرداد مقدم
کپی برداری با ذکر منبع بلا مانع است
۱۳۹۹/۰۱/۳۱