gallery khatgram

توجه به فرم و فضا درنقاشی خط و هنر

گالری نقاشیخط

فرم و فضا در نقاشی خط و آثار هنری

توجه به فرم و فضا در خوشنویسی بسیار حائز اهمیت است چرا که در اصول نوشتاری خط کرسی های متفاوتی اصل  و ریشه یک سبک  از نوشتار و تحریر را با خود به همراه دارد . زمانی که این فرم ها و فضا ها به تایپوگرافی تبدیل شده باشد تمامی این اصل و اصول حذف خواهد شد و تجربیات بسیار گسترده در خوشنویسی نیز صد در صد نادیده گرفته خواهد شد . که طراحی آرم از این دسته محسوب میشود و برای طراحی یک آرم حتما بایستی شخصیتی آن را طراحی میکند حتی اگر قرار است آن را بصورتی مدرن اجرا نماید صاحب تجربه در اصول خوشنویسی های متفاوت باشد  در غیر این صورت فقط یک شکل یا فونت از یک کلمه نمایان خواهد شد .

حال در نقاشیخط چون  پای نقاشی هم  به میان خواهد آمد با در نظر گرفتن تجربیات خوشنویسی و تجربیات نقاشی و زمان صرف شده در تجربه آن هنرمند نیز باید در نظر گرفته شود .

زمانیکه مکاشفه در شکل و فرم  و فضا در نقاشیخط در میان باشد در ابتدا ابزار لازم برای آن تجربیاتی چند ساله در خوشنویسی نیاز است ( حتی اگر قرار باشد در آن اثر هنری سنت شکنی در کار باشد و یا آن اثر بصورت مدرن خلق شود ) چرا که بدون وجود تجربیات خوشنویسی خروجی این اثر صرفا بیشتر از یک نقاشی درهم و برهم نخواهد بود .

نمونه بارزی از آنچه که در نقاشی های مدرن نمایان است شکل ظاهری یا همان فضا سازی های کودکانه است که اغلب در مدت زمان بسیار کمی خلق خواهند شد و در اکثر هنرمندانی که به این رشته میپردازند اگر تامل کنیم متوجه خواهیم شد که فقط در حوزه نقاشی از ضعف بسیار بالایی برخوردار هستند.

در حوزه نقاشی خط جایگاه مسلم خوشنویسی اصلی ترین موضوع برای خلق یک اثر قابل تامل است و فضا و فرم سازی در این حوزه میتواند با اجرای خوشنویسی کلمات محقق و ظاهر شود .

در آثار هنری معاصر فرم و فضا یک بخش صوری و ظاهری از کلیات آن معرفی شده است چرا که هنرمندان اکثرا یا بر سر تفنن و یا بصورت تفریحی آن را خلق میکنند که زمانیکه شخصیتی نیاز به خرید یک رنگ یا شکل اتفاق افتاده در ظاهر اثر هنری دارد آن را تهیه کند و بر دیوار منزل خود بنمایش بگذارد .

در یک اثر نقاشی مدرن  بطور معمول عناصر فرار و ازهم گسیخته متعلق به یک نظام بدون  پویایی  است و اصل و ریشه ای را دنبال نمیکند و چنین موضوعی باعث خواهد شد که هر انسانی که در خود اندکی هم ذوق هنری میبیند به بازار های هنری روانه شود ( حتی اگر با شغل و گذشته او بسیار متفاوت باشد ) .

هر اثر هنری از دو فضای مثبت و منفی برخوردار است –  فضای مثبت : فضایی است که در آن اثرات بیشتری بچشم میخورد و در فضای منفی بطور معمول خالی جلوه گر میشود و این موضوع از گذشته های بسیار دور در حوزه خوشنویسی هم وجود داشته و دارد چنانکه در اصول خوشنویسی از گذشته تا کنون  فضا های مثبت را   ( جلوت ) و فضاهای منفی را ( خلوت ) معرفی میکنند که بکار گیری این اصل در خلق آثار هنری از اهمیت بالایی برخوردار است .

فضاسازی های کلامی و شعر و فضاهای آثار  تجسمی ، فضا های سازه ای و معماری ، نمایشی وحتی موزیک همه و همه قابل تحلیل هستند ولی فضا سازی های  مدرنینه در آثار نقاشی و نقاشیخط زمان  خلق این نوع آثار هنری  را بسیار کاهش میدهد و در ثانی تجربیات و شغل اصلی هنرمند را نیز پنهان میکند و هنر نقاشی و نقاشیخط را بسویی میبرد که هر آنکس که تجربه چندانی در این حوزه ندارد هم وارد عرصه نقاشی و نقاشیخط  شود و چه بسا در این رابطه مقالاتی بسیار غلط و اشتباه را نیز در این حوزه منتشر کند  و این موضوع بزرگترین ایراد این رشته هنری  بوده است و متاسفانه هر چه رشد تکنولوژی های دیگر را شاهد میشویم شدت این موضوع در این حوزه بیشتر میشود و کارشناسی ها نیز در این رشته سطحی تر و سلیقه ای تر  میشود .

 

ارتباط بصری در هنر  نقاشیخط  متکی بر ایجاد ارتباط با مخاطبان است که موضوع نگارش شده در نقاشیخط بسیار حائز اهمیت هست و تنها این موضوع است که در مرحله اول تمایز و برتری تابلو های نقاشیخط را نسبت به نقاشی و دیگر آثار نمایان میکند  نوشته و کلماتی که بجای تاچ قلمو بر روی بوم نقاشی( یک شکل و ظاهری بصری را از موضوع یک شعر یا کلام ساخته اند ). بنابراین باید به شعر و نوشتار در یک تابلو نقاشیخط توجه داشت که تمام عناصر درون یک تابلو نقاشیخط به ویژه فضاهای منفی و مثبت  به نحوی  به کار گرفته شود که علاوه بر جلب توجه مخاطب مدت زمان ارتباط وی با اثرهنری را بیشتر کند تا پیام آن در ذهن ماندگارتر شود.

فضا سازی ها و فرم ها در اثار هنری شکل بصری آن اثر را بنمایش میگذارند فضاهای خالی که معمولا بگراند یک اثر را به مخاطب جلوگر میشوند در آثار نقاشی و نقاشی خط وقتی بصورت مینیمال یا ساده و یا مدرن قرار گرفته باشند توجه مخاطب بایستی برای انجام کارشناسی دقیق تر به فضاهای مثبت آن تابلو جلب شود تا  تجربیات  و دانش یک هنرمند را مورد کنکاش قرار دهد.   محمد غفاری معروف به کمال الملک (۱۲۲۶–۱۳۱۹ خورشیدی) نقاش بزرگ معاصر ایران در سالهای نخست فرمانروایی ناصر الدین شاه قاجار مشهور ترین و بزرگترین نقاشی ایرانی بود که روش آثار هنری او و روش  تدریس او را    بسیاری از بزرگان نقاشی دنبال میکردند و در ادامه سبک  آثاری از  رافائل – تیسین – روبنس و  رامبرانت را نیز پیروی میکردند  اما در عمل دنبال کننده  شیوه های جدید  و بقولی آکادمیک که به تازگی جرات بیان و تدریس آن ها را پیدا کرده بودند و آثار مدرن یا آبستراکت و ….  قبل از آن فقط یک اتفاق ساده در اثر هنری و یک احساس گذرا و  بی ارزش به حساب می آمد و ارزش های مادی و معنوی را تا قبل از قرن نوزدهم  از این نوع  سبک ها بسیار دور میکردند تا حقایق و زحماتی که بر روی آثاری چون سبک های رئال گذاشته میشد پایمال نگردد و گذشته و زمان بکار رفته در آثار همواره قابل سنجش باشد ( در قرن نوزدهم )  .

قرن نوزدهم زمان تغییرات اساسی و با سرعت بالا بود یعنی قرنی به سمت تکنولوژی و مدرنیته –  اما فضا برای زندگی بسیاری از کارگران را تنگ تر بود  و در عوض تقاضا برای آثار هنری و طراحی کاربردی و معماری بسیار زیاد شد و در همان زمان تاجران موزه های بسیاری را تاسیس کردند که در این بین زمان صرف شده در اکثر آثار هنری  نادیده گرفته میشد و جایگاه خود را به گفتگوهایی نوشتاری و کلامی که  تدریس میشد داد –  چرا که هنرمندان و بیشتر اساتید هنر نقاشی بسیار خرسند بودند که زمان و دقت و تجربه و تمارین کمتری را نسبت به یک اثر داشته باشند و این موقعیت محیا شده بود که آثاری بسیار سطحی و با زمان و هزینه هایی بسیار کمتر را بر روی بوم های نقاشی پیاده کنند و بالا تر از همه اینها آثار خود را با زمان و دقت کمتری با همان قیمت و یا حتی بسیار بالا تر بفروش برسانند – درست مانند جمله آثاری که امروزه شاهد هستیم  و رنگ هایی که در عرض چند ثانیه بر روی بوم های نقاشی پرتاب میشود و یا رنگ هایی که بواسطه رقیق کننده های رنگ بر روی بوم در عرض چند ثانیه بصورت قطره هایی از رنگ به نمایش در می آید و  به قیمت های بسیار بالا فروخته میشود و یا از جمله آثاری که هنرمند بدلیل ضعف هایی که در رسم فگوراتیو در یک اثر دارد آن را نقاشی هایی کودکانه یا کوبیسم معرفی میکند و دیگر به تجربیات و زمان و سرمایه های سنگینی  که رافائل – تیسین – روبنس و  رامبرانت و کمال الملک ( محمد غفاری ) داشتند نیازی نیست  –  چون  دنیا و تکنولوژی  امروز بقدری پیشرفت کرده است که اگر رنگی را از روی بوم نقاشی سرازیر کنید یا به هر سمتی که دوست داشتید  با یک قلمو حتی فرسوده بر روی بوم نقاشی قلم را پرتاب کنید  همان چند ثانیه احساس و پرتاب رنگ بر روی  یک اثر هنری    بسیار گرانقیمت  بحساب خواهد آمد  !

البته در ( برخی )  از آثار آبستراکت و مدرن نیز میتوان شاهد زمان صرف شده در آثار بود که تعداد آنها بسیار کم هست و موضوع صرف زمان و دقت در آنها بطور واضح مشخص است

 

art gallery khatgram