مدرنیسم و عقب افتادگی
موضوعات بیزینس و بازاریابی در هر رشته ای از تولید حاوی حقایقی عینی و بصری است که همواره در اکثر رشته های صنعتی و رسانه ای و غیره کاملا مشهود و قابل لمس است ولی متاسفانه این موضوع در رشته آثار تجسمی و هنر صرفا سلیقه ای دنبال شده است – چه در حوزه کارشناسی و چه در روند تقاضا در یک اثر هنری . .
در ابتدا به معنای مدرن یا مدرنیسیم میپردازیم :
مدرنیسیم : (Modernism ) نماد دوراني است كه در آن حوزه هاي رفتار ديني و دنيوي از يكديگر تفكيك شدند كه از آن مي توان به رويارويي و مقابله با سنت ها ياد كرد
همیشه جمله مدرن یا مدرنیسم را معاصران بیشتر از سنت میپسندند بطوری که اگر شخص یا شخصیتی از کلمه مدرن استفاده میکند و یا آن را در پروژه ها یا الفاظ خود قرار میدهد بسیار قابل قبول تر از سنت ظاهر شده و میشود .
در حالی که :
مدرن بودن به لحاظ ساخت سازه ها
مدرن بودن به لحاظ صنعتی
مدرن بودن به لحاظ تکنولوژی
مدرن بودن به لحاظ رفتارهای اجتماعی امروز
مدرن یا پست مدرن بودن به لحاظ هنری
معقوله هایی بسیار بسیار متفاوت با یکدیگرند چرا که هریک از این آیتم ها دنیای بسیار متفاوت و استفاده های متفاوتی نیز خواهند داشت
به عنوان مثال ما به یک طراحی مدرن در یک ساختمان که از شکل تکراری و ابعاد مستطیل یا مربع از یک ساختمان را تغییر میدهیم و یا به ساخت دستگاهها و ماشین آلات و یا خودروهای بسیار مدرن و پیشرفته ممکن است بسیار اهمیت بدهیم و برای ما جذاب باشد و زمانی که شروع به انجام پروژه ای اینچنین میکنیم محاسبات و علوم و تجربه های بسیار سنگینی را در آن بکار خواهیم برد و طبعا باعث سرافرازی و افتخار ما و حتی مصرف کنندگان قرار خواهد گرفت
آیا این مدرنیته در یک پروژه هنری نیز یکی است یا حداقل زمانهای صرف شده در دیگر پروژه ها با پروژه های هنری بلحاظ استفاده از منابع انسانی و علمی برابری میکند ؟! و صرفه جویی در زمان فقط با اندکی تبلیغ , آن را جذاب نشان خواهد داد ؟!
آیا چون در یک پروژه مدرن ساختمانی و یا صنعتی که به زیبایی و تغییرات جدید رسیده ایم در آن پروژه ساختمانی یا صنعتی نیز در زمان صرفه جویی شده است ؟! _ قطعا در پروژه های غیر هنری برای محاسباتی که در آن انجام میشود ویا زمانی که صرف میشود و یا منابع انسانی و منابع علمی قابل مقایسه با زمان صرف شده ای که برای یک پروژه هنری مدرن بر روی بوم نقاشی است برابری نمیکند و زمانی که برای پروژه های مدرن ساختمانی یا صنعتی هر چند در ابعادی کوچک صرف میشود بسیار بیشتر و تامل و علومی بسیار سنگینتر را در بر خواهد داشت.
آیا اینکه در رفتار و شخصیت های انسانی خود نیز تغییرات بزرگی ایجاد کنیم و سنت ها و آیین ها را رها کنیم و آن رفتار را صرفا مدرن خطاب کنیم , عمل علمی یا عقلانی انجام داده ایم ؟!
پس مدرن بودنی که ما را ازآیین اصیل زندگی و سنت ها و اصول و ریشه های مختلف دورمیکند قطعا در هر گونه رفتار یا عمل اجتماعی – سیاسی و هنری ظاهر و باطن بسیار سطحی و کم عمق و بی ریشه ای را نمایان خواهد کرد .
معمولا در پروژه های مدرن یا پست مدرن هنری زمان بطور چشم گیری حذف میشود و در واقع این زرنگی یا معقوله را اگر از دیدگاه صرفه یا توجیه پذیری اقتصادی بنگیریم آن پروژه هنری برای مجری آن بسیار با صرفه تمام خواهد شد .
زمان یکی از ارزشمندترین سرمایه های هر فرد است و در واقع سرمایه ای برگشت ناپذیر در اختیار انسان که غیر قابل خریداری و غیر قابل تولید و بازیافت است و وقتیکه از آن در معرفی رفتار اجتماعی صرفه جویی کنیم بسیار بسیار زیاد در اجتماع تاثیر هایی منفی و جبران ناپذیری بر جای خواهد گذاشت و متاسفانه تا کنون هم متداول و مستدام است .
و هنر معرف و یادآور رفتار های اجتماعی انسانها و حتی تاریخ است .
و یا به عبارتی هنر شغلی است که حقایق را به شکلی به تصویر میکشد یا بیان میکند که برای عموم ماندگار میشود
مجموعه اثار مدرن و اکسپرسیونیسم و یا امپرسیونیسم مرتبط به قبل از سالهای ( 1880 ) هستند
آیا سبک جدید و مدرنتر یا با ارزش تری به این نوع سبکها اضافه شده است که ارزش آن را داشته باشد بجای آنها هزاران قاعده و اصل و ریشه را که در کارهای سنتی مانند تذهیب و نگارگری و مینیاتور و دیگر سبکها ی آثار تجسمی را نادیده بگیریم و حتی تمام زمان و سرمایه گذاری های خود را صرف چنین آثاری کنیم ؟!
با تامل بر روی آثار مدرن کاملا زمان و دقت اندک صرف شده در معمول این گونه آثار را میتوان مشاهده کرد _ در حالی که بعنوان مثال آثار تذهیب که به دوران سلجوقی ( 423 شمسی ) باز میگردد که در دوره تیموری یعنی در سال (750 شمسی ) به اوج خود رسیده است :
بطور معمول یک کار تذهیب بر روی صفحه ای کوچک گاهی حداقل یک یا دو ماه زمان را به خود اختصاص میدهد و تجربه و اصول را با خود همواره به همراه دارد :
-
با اسامی گلها و ترنج ها و کتیبه های گوناگون مشخص
-
خط کرسی های مشخص
-
ترکیب و فضا سازی های مشخص بنحوی که اگر شخصی گلهای موجود در آن را نشناسد و یا اگر با نقاشی های واقعی آشنا نباید به هیچ وجه نمیتواند تذهیب انجام بدهد .
بطور کلی با متریال هایی شناخته شده حاوی سالها قدمت و اصالت که هیچگونه ترفندی برای پنهان کردن جنس و عیار زمان را نیز به خود نمیپسندد و این سبک از آثار اصیل که از آن در طراحی نقوش فرش ایرانی نیز بهره گرفته شده است کماکان با رفتارهای مدرنیته و امروزی و سیاستهای وابسته به نسل امروز جایگاه خود را به کارهای مدرن و بی معنایی داده است که فقط زمان و تجارب اصیل و مبانی و عناصری که هزارا هزار بار بزرگتر و وسیعتر از مبانی و عناصر موجود در اجرای نقاشی و علوم وابسته باه ان بوده است را از بطن یک اثر هنری حذف میکند و همانطور که توضیح داده شد برخی از کارهای به اصطلاح مدرن نیز مرتبط به سالهای حداقل 1880 هستند که هنوز از آنها به عنوان سبکهای مدرن و جدید یاد میکنیم تا فقط به این بهانه خود را بروز یا تحصیلکرده معرفی کنیم و اینگونه خود و تلاش و سرمایه های گذشتگان را با تمامی اصول و اصل و صداقتی که داشته است حذف میکنیم در حالیکه مبانی و عناصر موجود در تذهیب بقدری گسترده و وسیع و دقیق است که مباحث مربوط به کنتراست ها ، فضاسازی ها ، ریتم و دیگر عناصر در نقاشی به هیچ وجه قابل مقایسه با مبانی تذهیب نیستند و مباحث تکرار و تنوع و هماهنگی ها در ترکیب بندیهای جزئی و کلی در نقاشی کوتاه تر و ناقص تر از مبانی تذهیب بوده است و استفاده از آن در دیگر علوم و سبکهایی مانند نقاشیخط قدرت و تاثیر بیشتری را در بر خواهد داشت .